گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد دوازدهم
سوره چهل و پنجم (جاثیه) ...



ص : 37
اشاره
این سوره مبارکه را سورة الشریعه نامند و در مکه معظمه نازل شده مگر یک آیه (قل للذین امنوا یغفروا ...) که در مدینه نازل شد.
عدد آیات آن: سی و هفت نزد کوفی، و سی و شش نزد غیر آن.
کلمات آن: چهار صد و هشتاد و هشت.
حروف آن: دو هزار و یکصد و نود و یک است.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- ابن بابویه (رحمه الله از ابی بصیر از حضرت صادق علیه السّلام: قال من قرء سورة الجاثیۀ کان ثوابها
انه لا یري النار ابدا و لا یسمع زفیر جهنم و لا شهیقها و هو مع محمد صلّی اللّه علیه و آله.
فرمود: هر که قرائت کند سوره جاثیه را، باشد ثواب آن اینکه نمیبیند آتش جهنم را هرگز و نشنود زفیر و نه شهیق آن را و او با
.«1» حضرت محمد صلّی اللّه علیه و اله باشد
تذکره: ثواب خاصه مذکوره منوط به ایمان و تقوي و عمل صالح باشد و الا به صرف قرائت فقط اینگونه ثواب مترتب نباشد زیرا
باعث اغراي به جهل است.
__________________________________________________
1) ثواب الاعمال، باب ثواب قراءة السور، ص 141 ، چاپ مکتبۀ الصدوق. )
ص: 38
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 1] ... ص : 38
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( حم ( 1
حم: اقوال مفسرین در این کلمه مبارکه سابقا مذکور شد.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 2] ... ص : 38
صفحه 52 از 314
( تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ( 2
تَنْزِیلُ الْکِتابِ: نازل شدن این کتاب، مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ: از جانب خدائی است که غالب است بر همه مکونات، درستکار و
که آن کتابی است نازل شده « حم » راست کردار در تدبیر موجودات و تقدیر مصالح کافه مخلوقات. نزد بعضی معنی آنکه قسم به
از جانب خداي غالب در جمیع مطالب، دانا بر تمام مصالح.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 3] ... ص : 38
( إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ ( 3
بعد از [ان شواهد قدرت را بیان فرماید:
1 و 2: إِنَّ فِی السَّماواتِ: بدرستی که در آسمانها از نجوم سیاره و کواکب ثابته، وَ الْأَرْضِ: و در زمینها از کوههاي راسیه و اشجار
ظاهره و حیوانات درنده و سایر امور داله بر قدرت باهره الهیه، لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ: هر آینه نشانههائی است براي ایمان آورندگان به
یگانگی پروردگار و قدرت صانع مختار.
-3 از شواهد الهی:
ص: 39
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 4] ... ص : 39
( وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّۀٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ( 4
وَ فِی خَلْقِکُمْ: و در آفریدن شما و آنچه در او است از بدایع صنعت و بدایع خلقت و از حالات مختلفه و تغیرات متجدده از ابتداي
خلق در شکم مادران تا انتهاي عمر.
-4 وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّۀٍ: و در آنچه پراکنده میسازد خدا در زمین از جمیع جنبندگان، یا اختلاف اجناس و اشکال و صور و منافع و
مقاصد مطلوبه ایشان.
آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ: علامتها و نشانههاست براي گروهی که یقین کنند، یعنی به آنها استدلال نموده از سر یقین به یگانگی و قدرت
صانع عالم عالم شوند:
اولا خلقت انسانی هیکلی عجیب و شکلی غریب با اعضاء و جوارح تامه و حواس ظاهره و باطنه و حالات مختلفه متکاثره که عقول
از احاطه به تمام جزئیات و مشخصات آن عاجز باشد و ثانیا- در آفرینش جنبندهها از چرنده و پرنده و درنده و اهلی و وحشی و
صحرائی و دریائی هر کدام به وضع خاص از حیث خلق و اعاشه و ارتزاق بترتیب منظم، هر آینه تدبیر صانع حکیم را مبرهن سازند.
-5 از شواهد قدرت الهی:
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 5] ... ص : 39
( وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ( 5
وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ: و در اختلاف شب و روز در نور و ظلمت و
ص: 40
درازي و کوتاهی و آمدن هر یک عقب دیگري براي نظام جامعه بشریت به حکمت و مصلحت تقدیر فرموده که اگر غیر این
صفحه 53 از 314
ترتیب مقرره میبود هر آینه آنچه بر روي زمین است از حیوانات و نبات هلاك میشدند، چنانچه حضرت صادق علیه السّلام شرح
آن را به مفضل فرماید.
-6 از شواهد الهیه: وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ: و در آنچه نازل فرماید خدا از آسمان، مِنْ رِزْقٍ: از روزي، یعنی باران که سبب روزي
است و مواد اغذیه به آن حاصل شود. فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ: پس زنده فرماید زمین را بروئیدن نباتات و نمو اشجار، بَعْدَ مَوْتِها: بعد از
پژمردگی و خشکی آن. گذشته از زنده شدن زمین از باران، فوائد بسیار دارد که حضرت اشاره فرماید که بدنها را نرم و ملایم
کند، و هوا را از کدورت جلا میبخشد، و باو طاعون که از فساد هوا بهم میرسد زایل گرداند، و آفات درختان و زراعات را
برطرف کند.
-7 از شواهد قدرت: وَ تَصْ رِیفِ الرِّیاحِ: و گردانیدن بادها به اختلاف جهات که آن جنوب و شمال و صبا و دبور است، یا به حسب
تفاوت احوال در رحمت و عذاب چه بعضی از آن مثمر رحمت، و برخی از آن منتج عقوبت است.
کلینی رحمه الله در کافی: ابی بصیر گوید به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: مردم مذاکره کنند که باد شمال از بهشت و
جنوب از جهنم باشد؟
حضرت فرمود: براي خداي تعالی لشکرهائی است از بادها، عذاب فرماید به آن کسانی را که بخواهد از گناهکاران، پس هر بادي
را ملکی موکل، پس هر گاه اراده فرماید خداوند عز و جل اینکه عذاب فرماید قومی را بنوعی از عذاب، وحی فرماید به ملک
.. «1» موکل به آن نوع، پس امر نماید ملک آن باد را و هیجان [کند] مانند هیجان شیر غضبناك
در این مذکورات، آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ: هر آینه علاماتی است بر کمال قدرت براي جماعتی که تعقل نمایند در این امور مذکوره تا
عالم شوند به آنکه او
__________________________________________________
.131 - 1) روضه کافی، جلد 1، صفحه 130 )
ص: 41
سبحانه مدبر و حکیم و قادر و علیم و غنی و قدیم است.
تنبیه: عقل سلیم به تدبر و تأمل در این آیات بینات از خلق آسمان و زمین و ایجاد نفوس بشریه با حالات و کیفیات مختلفه و
اختلاف شب و روز و نزول باران و زنده شدن زمین بعد از پژمردگی آن و گردانیدن بادها، هر آینه هر کدام این مخلوقات و
حوادثات متعدده آثار قدرت صانع و خالق عالم را مبرهن سازد.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 6] ... ص : 41
( تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ ( 6
تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ: ادله متقدمه دلایل قدرت خدا است، یا آیتهاي مذکوره آیات قرآنی است، نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ: در حالتی که
میخوانیم آنها را بر تو به راستی و درستی و حق و حقانیت، و هر گاه که کفار به آیات الهی که در نهایت وضوح و ظهورند ایمان
نیاورند، فَبِأَيِّ حَدِیثٍ: پس به کدام سخن و کلام، بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ: بعد از خدا و دلایل قدرت الهی و فرامین سبحانی، تؤمنون: ایمان
میآورید. حفص که یکی از قراء است به غیبت خوانده، یعنی به کدام سخن بعد از سخن خدا که قرآن و آیات قدرت او است
ایمان میآورند و تصدیق خواهند کرد.
تبصره: آیه شریفه تهدیدي است نسبت به معرضین از آیات سبحانی که این فرامین آیات قرآن و احکام الهی، و عامل به آن رستگار
و حائز به سعادت دنیا و آخرت است بنابراین آنانکه به این فرمایشات ایمان نیاورند پس به کدام سخن بعد از سخن و کلام خدا
صفحه 54 از 314
ایمان آورند و تصدیق خواهند کرد، بترسند که عاقبتش وخیم است.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 7] ... ص : 41
( وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ ( 7
ص: 42
وَیْلٌ: واي از سختی عذاب، یا چاه ویل که قعر جهنم و پر از چرك و خون است، لِکُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ: براي هر بسیار بسیار دروغگو
بسیار بسیار گناهکار.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 8] ... ص : 42
( یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلی عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ ( 8
یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ: میشنود آیات و فرامین کلام خدا را، تُتْلی عَلَیْهِ: که خوانده میشود بر او، ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً: پس اصرار کند و ثابت
قدم در عناد و کفر خود در حالتی که گردنکش است از ایمان آوردن به آن. آیه اشعار است به آنکه اصرار در عناد و استکبار بعد
از استماع آیات واضحه و دلایل ناطقه به حقیقت قرآن، بسیار مستبعد باشد نزد عقول و طباع و عادات. کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها:
گوئیا هرگز نشنیده است آن را و هر گاه حال او در اصرار و عناد بر این منوال باشد، فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ: پس بشارت ده او را اي
پیغمبر به عذابی دردناك.
لفظ بشارت در مقام انذار اشاره است به سرزنش و توبیخ اینگونه اشخاص.
تنبیه: آیه تهدید عظیمی و وعید شدیدي است نسبت به کسانی که فرو رفتهاند در عناد و مخالفت، به مرتبهاي که فرامین الهی را
میشنوند که به آنها مکرر در مکرر ابلاغ میشود و لکن عالما عامدا مخالفت نمایند، مانند کسی که اصلا نشنیده است. بنابراین
اینگونه اشخاص مستوجب شوند ویل را و سرزنش یابند عذاب الیم را.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 9] ... ص : 42
( وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ ( 9
وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا: و هرگاه بداند از آیتهاي کتاب ما، شَیْئاً: چیزي را
ص: 43
بعد از استماع آن، یعنی چون برسد به او آیات ما و بداند که قرآن است، اتَّخَذَها هُزُواً: فراگیرد آن را سخریه و به آن استهزاء نماید
و به نوعی با جهله زمان خود بازگوید که از حق و صواب منحرف، با آنکه هیچ چیز در او نیابد که مناسبتی با هزل و سخریه داشته
باشد، و این نیست مگر طبع رذل خود و ابا و امتناع از قبول حق. أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ: آن گروه مستهزئان مر ایشان راست عذاب
خوار کننده.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 10 ] ... ص : 43
( مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ( 10
مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ: از پیش روي ایشان است جهنم که بدان متوجهاند، یا از عقب آنان که بعد از مردن خواهد بود، وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما
کَسَ بُوا شَیْئاً: و باز ندارد از ایشان آنچه کسب کرده باشند از مال و اولاد چیزي را از عذاب و عقاب، وَ لا مَا اتَّخَذُوا: و نه آنچه فرا
صفحه 55 از 314
گرفتهاند، مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ: از غیر خدا دوستان، یعنی معبودان که به امید شفاعت آنها را پرستش کردند، وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ: و مر
ایشان راست در جهنم عذابی بزرگ که شدت و سختی آن از حد و حصر متجاوز باشد.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 11 ] ... ص : 43
( هذا هُديً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ ( 11
هذا هُديً: این قرآن که خواندیم آن را بر تو، کامل است در راه راست نمودن، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا: و آنانکه کافر شدند، بِآیاتِ رَبِّهِمْ: به
آیات پروردگار خود که قرآن است، لَهُمْ عَذابٌ: مر ایشان راست عذابی، مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ: از رجز درد آورنده که سختترین عذاب
است.
ص: 44
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 12 ] ... ص : 44
( اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ( 12
بعد از آن دلایل توحید و قدرت خود را فرماید:
اللَّهُ الَّذِي: خداي یگانه به حق آن ذات است که به قدرت کامله، سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ: رام نمود براي شما دریا را به این وجه که سطح
آن را املس ساخت و چوبها را بر بالاي آن بداشت تا بواسطه آن تجارت نمائید، و منع ننمود فرو رفتن آن را تا به غواصی جواهر و
لئالی را بدست آورید. لِتَجْرِيَ الْفُلْکُ:
تا جریان نماید کشتیها، فِیهِ بِأَمْرِهِ: در دریا به فرمان او، یعنی آن را مسخر شما ساخت تا بر آن سوار شوید و مسافرت نمائید، وَ لِتَبْتَغُوا
مِنْ فَضْ لِهِ: تا طلب کنید و بجوئید از فضل و نعمت او انواع فواید و اصناف عواید آن را از ارباح تجارات و لئالی و جواهرات، وَ
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و تا شاید شما شکر نمائید و سپاسداري منعم حقیقی خود نمائید بر این نعم عظیمه که به شما انعام فرموده.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 13 ] ... ص : 44
( وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ( 13
وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ: و مسخر ساخت براي نفع شما آنچه در آسمانهاست از ماه و ستارگان و برف و باران، یعنی رام ساخت
منافع آن را، وَ ما فِی الْأَرْضِ: و آنچه در زمین است از جنبندهها و کوهها و دریاها و درختان و میوهجات، جَمِیعاً مِنْهُ: تمام آنها در
حالتی که حاصل است این اشیاء به هیئت مجموع از جانب او، إِنَّ فِی ذلِکَ: بدرستی که در آنچه مذکور شد، لَآیاتٍ
ص: 45
لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
: هر آینه نشانههاي قدرت الهی است براي گروهی که تفکر کنند در آن و به آن استدلال کنند بر وجود صانع قادر علیم متفرد در
ذات و منفرد در صفات.
تنبیه: محقق طوسی رحمه الله فرماید: تفکر، سیر باطن است از مبادي به مقاصد، و مبادي آن سیر در آفاق و انفس باشد به اینکه
تفکر کند در اجزاي عالم و ذرات آن و در اجرام علویه از افلاك و کواکب و حرکات و اوضاع آن و اختلافات و مقارنات و
مفارقات آن و تأثیرات و تغییرات آن و در اجرام سفلیه و ترتیبات و کمیات و کیفیات آن و مرکبات و جمادات و نباتات و حیوانات
آن و در اجزاء انسان و اعضاء آن از استخوان و عضلات و عصبات و عروق و غیر آن از آنچه شماره درنیاید و استدلال به آن و به
صفحه 56 از 314
آنچه در آنست از مصالح و حکم و تغییر بر کمال صانع و عظمت او و قدرت او و علم او و عدم ثبات ماسواي او و در نتیجه انقطاع
.«1» از خلق و متوجه بالکلیه به خالق است و اطاعت او
در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: ان التفکر یدعو الی البر و العمل به: تفکر
.«2» دعوت کند به نیکی و نیکوکاري و عمل به آن
در اول اسلام بعضی مؤمنین با کفار در مقام نصیحت آنها را دعوت به اسلام کردند، چون متنبه نشدند در طریق محاجه :« شأن نزول »
سلوك نمودند و آنها
__________________________________________________
. 1) سفینۀ البحار ج 2 (ذیل فکر) ص 382 )
2) اصول کافی، ج 2، باب التفکر، روایت 5، چاپ چهارم، 1401 ه. ق. )
ص: 46
از فرط جهالت و عناد ملتفت احتجاج نشده زبان به دشنام گشودند، مؤمنین در صدد انتقام برآمدند، آیه شریفه نازل شد.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 14 ] ... ص : 46
( قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِيَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ( 14
قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا: بگو اي پیغمبر آنان را که ایمان آوردهاند، یَغْفِرُوا:
درگذرید و عفو کنید تا عفو کنند و از سر انتقام بگذرند، لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ: مر آنان را که توقع ندارند روزهائی که در آن
خدا عذاب نازل فرموده بر کافران، (عرب وقایع هلاك و عذاب را به ایام تعبیر نماید). مراد آنست که انتقام مکشید تا خدا متولی
مجازات ایشان شود روزهائی که مقرر است براي وقوع عذاب بر ایشان، یا درگذرید از انتقام قومی که امید ندارند به روزهائی که
حق تعالی موقت ساخته براي نصرت مؤمنان و ثواب دادن به ایشان. پس بیان علت امر را فرماید: لِیَجْزِيَ قَوْماً: تا جزا و پاداش دهد
خدا قوم را از مؤمنان و کافران، بِما کانُوا یَکْسِبُونَ: به آنچه هستند که کسب میکنند از ایمان و کفر و طاعت و معصیت.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 15 ] ... ص : 46
( مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ ( 15
پس در بیان جزاي اعمال بیان فرماید که:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً: هر که بجا آورد کردار شایسته و پسندیده از اطاعت و مغفرت و احسان و خیرات و مبرات، فَلِنَفْسِهِ: پس براي نفس
او است، چه ثواب آن کردار بر او عاید شود نه به غیر. وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها: و هر که کار بدي کند از معصیت و دشنام و شر و فساد،
پس بر نفس اوست و زر و وبال و عقاب آن. ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ: پس بسوي پروردگار خود باز گردیده خواهید شد، یعنی
عاقبت شما به عرصهگاه محشر است که در آن مالک امر و نهی و نفع ضرر هیچکس نیست مگر ذات یگانه سبحانی.
تبصره: افعال صادره انسانی گذشته از آنکه در آخرت پاداش بر آن مترتب شود، در دنیا هم منشأ اثر باشد، یعنی عمل شایسته
موجب برکت و وسعت و
ص: 47
سعادت، و عمل ناشایسته سبب نحوست و نکبت و شقاوت گردد.
در کتاب کافی- از حضرت رضا علیه السّلام: اوحی اللّه الی نبی من الانبیاء اذا اطعت رضیت و اذا رضیت بارکت و لیس لبرکتی
صفحه 57 از 314
نهایۀ و اذا عصیت غضبت و اذا غضبت لعنت و لعنتی تبلغ السابع من الوري.
وحی فرمود خدا به پیغمبري از پیغمبران: هرگاه اطاعت من کنی، راضی شوم، و وقتی راضی شدم، برکت دهم تو را و برکت من
نهایت ندارد و هرگاه معصیت کنی، غضب کنم، و وقتی غضب فرمایم، لعن نمایم تو را و لعنت هم تا هفت پشت تو را رسد
.«1» ( (خطاب به پیغمبر و مراد بندگانند
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 16 ] ... ص : 47
( وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَی الْعالَمِینَ ( 16
وَ لَقَدْ آتَیْنا: و هر آینه بتحقیق عطا فرمودیم ما، بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ:
بنی اسرائیل را کتاب تورات، وَ الْحُکْمَ: و حکمت نظریه و عملیه که مندرج بود در تحت آن حکومت و فصل و قطع خصومات و
سایر امور دینیه، وَ النُّبُوَّةَ: و پیغمبري یعنی ایشان را منصب حکومت و مرتبه نبوت دادیم مانند لقمان و حضرت داود و سلیمان و
موسی و عیسی علیه السّلام.
بیان: تقدیم حکم بر نبوت، اشعار باشد بر آنکه رکن اعظم در بناي نبوت، حکمت نظري و عملی است. و در روایت است که در
هیچ قبیلهاي آن مقدار پیغمبر نبودند که در بنی اسرائیل بوده، چنانچه از زمان حضرت موسی تا زمان حضرت عیسی علیهما السّلام
هزار پیغمبر مبعوث شده بودند.
__________________________________________________
1) وسائل الشیعه (ج بیروت) ج 11 (کتاب الجهاد باب 41 ) ص 247 روایت 4. و اصول کافی ج 2 باب الذنوب ص 275 روایت )
.26
ص: 48
وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ: و روزي دادیم ایشان را از چیزهاي حلال که پاکیزه و لذیذ بود، یا مراد منّ و سلوي بود. وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَی
الْعالَمِینَ: و تفضیل دادیم ایشان را بر عالمیان زمان خودشان، چه در آن روز آنچه به ایشان دادیم به غیر آنها ندادیم. نزد بعضی
معنی آنکه بنی اسرائیل را بر جمیع مردمان تفضیل دادیم به اعتبار کثرت انبیاء در میان ایشان، اگرچه امت حضرت خاتم صلی اللّه
علیه و آله افضل از ایشانند از حیث آنکه امت سید انبیاء و شیعه اهل بیت او و اولاد آن سرور در میان ایشان و اکثر علماء و مطیعان
در آنها باشد.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 17 ] ... ص : 48
وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِ ی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
(17)
وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ: و دیگر عطا فرمودیم ایشان را دلیلهاي روشن، مِنَ الْأَمْرِ: از کار ملت و دین، و آن معجزات بینه و احکام دینیه بود.
نزد بعضی مراد دلالات واضحه و براهین ساطعه که مبین امر پیغمبر آخر الزمان صلّی اللّه علیه و آله و موجب علم به مبعث آنحضرت
بود و در تورات و انجیل اوصاف آن سرور مبین شده بود. فَمَا اخْتَلَفُوا: پس اختلاف نکردند در آن امر، إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ:
مگر بعد از آنکه آمد به ایشان علمی که محقق حال و موجب رفع خلاف بود، بَغْیاً بَیْنَهُمْ: به جهت دشمنی ثابت در میان ایشان که
منشأ آن طلب دنیا بود، یا اختلاف نورزیدند مگر بعد از علم ایشان به نبوت حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله، پس کتمان امر او
کردند و آنچه که در کتب ایشان بود از صفات کمال محمدي صلّی اللّه علیه و آله انکار نمودند. إِنَّ رَبَّکَ: بدرستی که پروردگار
صفحه 58 از 314
تو، یَقْضِ ی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ: حکم فرماید میان ایشان به مؤاخذه و مجازات در روز رستخیز، فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: در آنچه بودند
که در آن
ص: 49
اختلاف میکردند در انکار انبیاء با وجود دلایل مثبته و انکار صفات محققه نبی خاتم.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 18 ] ... ص : 49
( ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلی شَرِیعَۀٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ ( 18
ثُمَّ جَعَلْناكَ: پس قرار دادیم تو را اي پیغمبر بعد از بنی اسرائیل، عَلی شَرِیعَۀٍ مِنَ الْأَمْرِ: بر طریقهاي از امر دین که موصل بهشت است،
فَاتَّبِعْها:
پس پیروي کن آن شریعت را و آن را پیشواي خود ساز در عمل، زیرا به دلایل و حجج حقانیت آن ثابت شده، وَ لا تَتَّبِعْ: و پیروي و
متابعت مکن، أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ: آرزوهاي آنانکه نمیدانند حق را، یعنی حجتی بر اثبات کیش خود ندارند. مراد آنکه آراء
باطله جهان را که رؤساي قریشند پیروي منما، چه ایشان همیشه تابع شهوات نفسانیه و پیوسته در صدد آنند که تو را از راه راست
که دین اسلام است بازدارند و به عبادت اصنام ترغیب نمایند.
تنبیه: این مطلب مسلم است که حضرت، متابعت حق و اصلا پیروي باطل نمیکرد، بنابراین آیه خطاب به پیغمبر و مراد امت باشند و
تأکید در پیروي شریعت حقه اسلامیه و پرهیز از متابعت هواهاي باطله و ادیان ضاله، زیرا مقصد آنها منع از طریقه حقه و ترغیب به
باطل است به طرق مختلفه. بنابراین عاقل متدین را هشیاري لازم است.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 19 ] ... ص : 49
( إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ ( 19
ص: 50
إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ: بدرستی که ایشان هرگز دفع نکنند از تو، مِنَ اللَّهِ شَیْئاً: از عذاب خدا چیزي را، یعنی اگر بالفرض تابع آنها
شوي، ایشان بر دفع عذاب که به سبب اتباع بر تو نازل شود قدرت نخواهند داشت، پس بر جاده اسلام مستقیم باش. وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ:
و بدرستی که ستمکاران، بَعْضُ هُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ: برخی از ایشان دوستان بعضی دیگرند، یعنی کفار با هم متفقند بر دشمنی تو و لذا
یکدیگر را یاري کنند، پس دوري نما از آنها. وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ: و خداي تعالی دوست و ناصر پرهیزکاران است، پس دوستی با
ایشان نما، نه مخالفان.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 20 ] ... ص : 50
( هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُديً وَ رَحْمَۀٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ( 20
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ: این قرآن یا اتباع شریعت اسلام، بینائیهائی است براي مردمان، یعنی بینا کننده وجه صلاح و راه فلاح و نجات و
مبین امور دینیه است. وَ هُديً وَ رَحْمَ ۀٌ: و راه نمایندهاي است از گمراهی و بخششی است از جانب سبحانی، لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ: براي
گروهی که یقین کنند و از شک بیرون آیند تا از عذاب نجات یافته به ثواب ابدي نائل شوند.
جماعتی از مشرکان به مؤمنان گفتند: اگر بعث و حشر واقعی است چنانچه شما گوئید ما آنجا از شما به مال و جاه :« شأن نزول »
پیش خواهیم بود مانند ص: 51
صفحه 59 از 314
امروز، آیه نازل شد:
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 21 ] ... ص : 51
( أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ ( 21
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ
: (ام منقطعه و همزه انکار) آیا گمان میکنند آنانکه، اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ
: کسب کردند انواع بدیها را از کفر و عناد و سایر معاصی، أَنْ نَجْعَلَهُمْ
: اینکه قرار دهیم ایشان را آخرت، کَالَّذِینَ آمَنُوا
: مانند آنانکه ایمان آوردهاند به خدا و رسول، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
: و بجا آوردند کارهاي شایسته و پسندیده، سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ
: مساوي است حیات و ممات این دو دسته، یعنی مرتکبین افعال قبیحه و اعمال شنیعه گمان کنند حیات و ممات آنها مانند حیات و
ممات مؤمنین و صاحبان اعمال شایسته باشد، چنین نیست و نخواهد بود رتبه و شأن این دو فرقه نه در دنیا و نه در آخرت. اما در
دنیا آنکه مؤمن صالح، عزت و شرافت دارد در پیشگاه دیانت و لذا جان و مال و عرض او محترم باشد، لکن کافر و فاسق به سبب
کفر و فسق احترام نخواهد داشت. اما در آخرت نتیجه ایمان مؤمن، رحمت و نعمت، لکن کافر و فاسق مورد نقمت و سخط خواهد
بود. ساءَ ما یَحْکُمُونَ
: بد حکمی است که ایشان میکنند در تسویه حال خود به مؤمنان و مماثلث نتیجه کفر و ایمان، چه نتیجه کفر در دنیا مغلوبیت و در
آخرت عذاب جهنم، و ثمره ایمان در دنیا غالبیت و نصرت و در آخرت نجات و فوز به نعیم بهشت است.
تتمه: فضیل عیاض یکی از عباد است، چون به این آیه رسید آن را تکرار میکرد و میگریست و با خود میگفت: اي فضیل
کاشکی میدانستی تو داخل کدام از این دو فرقه هستی.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 22 ] ... ص : 51
( وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزي کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ( 22
بعد از آن بیان عدم تسویه فرماید:
ص: 52
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: و بیافرید خدا آسمانها و زمینها را، بِالْحَقِّ: به راستی و درستی، یعنی به عدل و دادگستري و
مقتضاي معدلت آنست که میان موحد و مشرك و محسن و مسییء تفاوت باشد. وَ لِتُجْزي کُلُّ نَفْسٍ: و براي آنکه پاداش داده شود
هر فرد نفسی بِما کَسَ بَتْ: به آنچه کسب کرده از طاعت و معصیت و بد و نیک، وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ: و ایشان ستم دیده نشوند، یعنی
نقص ثواب مطیعان و ازدیاد عقاب عاصیان ننماید بلکه هر یک به فراخور عمل خود جزا یابند.
سنگی سفید بود میپرستیدند و عادتشان آن بود که اگر چیز دیگري طبع آنها « عزي » از سعید بن جیبر نقل است که :« شأن نزول »
حق تعالی بر سبیل تعجیب فرماید: :«1» مایل شدي، أوّلی را واگذاشته به دومی مشغول پرستش شدي
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 23 ] ... ص : 52
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَ ذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَ لَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَ َ ص رِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا
صفحه 60 از 314
( تَذَکَّرُونَ ( 23
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ: آیا نمیبینی کسی را که فرا گرفت، إِلهَهُ هَواهُ:
خداي خود را از روي هواي نفس خود، یعنی در اتخاذ خدا تابع هواي خود شدند نه تابع مقتضاي عقل که حقیقت پرستش براي
حق تعالی است.
نزد ابن عباس معنی آنکه آیا نمیبینی آنکس را که فرا گرفت دین خود را آنچه نفس او بخواهد، یعنی از پی هواي خود رفت و
فرمانبرداري او نمود همچنانکه فرمانبرداري خدا برند، پس متابعت هوي اختیار کرد به جهت ترس نداشتن از خدا و هر چه آرزوي
آن نمود از امور منهیه که مشتهیات نفس است به
__________________________________________________
. 1) تفسیر مجمع البیان، (ج 1403 ق)، ج 5 ص 18 )
ص: 53
.«1» آن اقدام نمود
وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ: و واگذاشت خدا آن جاحد معاند تابع هوي را در وادي ضلالت و نظر لطف از او باز گرفت به سبب ترك تدبر در ادله
واضحه که مبین هدایت است، یا حکم به ضلالتش فرمود بعد از اتمام حجت، یا وضع علامت نمود بر ضلالت او تا ملائکه به آن
علامت عالم به ضلالت او و لعنش نمایند.
عَلی عِلْمٍ: بر دانش ازلی که حضرت ربوبی را بود بر اصرار و عناد او در کفر و بر عاقبت کار او پس معلوم موافق علم باشد، وَ خَتَمَ
عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ: مهر نهاد بر گوش و قلب او، وَ جَعَلَ عَلی بَ َ ص رِهِ غِشاوَةً: و قرار داد بر بینائی او پوششی، یعنی علامتی بر گوش و
چشم و قلب او وضع فرمود تا نشان کفر او و علامت اصرار او بر نشنیدن کلمات حقه و ادراك ادله هادیه باشد، فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ
اللَّهِ: پس کیست راه نماید این کس را بعد از راه نمودن خدا او را و اعراض او و پیروي هواي نفس، یعنی هرگاه به هدایت خدا که
در کمال ظهور و وضوح است مهتدي نشود، پس هرگز امیدواري به قبول هدایت او نخواهد بود. أَ فَلا تَذَکَّرُونَ: پس چرا پند پذیر
نمیشوید، یعنی متذکر و متعظ شوید تا به معرفت الهی رسید و هدایت و حق را دریابید.
تنبیه: در آیه شریفه چند مطلب است:
-1 ذات سبحانی اعلی و اجل باشد از قبایح، بنابراین اسناد اضلال به ساحت کبریائی مراد خذلان و واگذار کردن بنده است در
گمراهی به سبب سوء اختیار بنده و انهماك در کفر و گمراهی و اتمام حجت.
-2 آنکه این مطلب محقق است که علم به چیزي، موجب وقوع و حدوث آن شیئی نخواهد بود، و عقل و وجدان حاکم است بر آن
بنابراین علم سبحانی به کفر و گمراهی و عصیان بندگان، علت و موجب کفر و گمراهی بندگان نخواهد بود و عقل سلیم برهانی
است بر آن:
علم ازلی، علت عصیان کردن در نزد حکیم غایت جهل بود
__________________________________________________
. 1) همان مدرك و منهج الصادقین ج اسلامیه ج 8 ص 299 )
ص: 54
-3 ثابت شده که خداي تعالی منزه از فعل قبیح باشد، پس اسناد ختم و غشاوه به او سبحانه بر سبیل مجاز است بر سبیل مبالغه و
تاکید، بنابراین به یکی از وجوه مأول باشد:
-1 اعراض از حق چون متمکن و راسخ شده در قلوب آنان به سبب فرط عناد و انکار، پس گوئیا چنین حالت از صفات خلقی و
صفحه 61 از 314
طبعی ایشان است که مجبولند بر آن.
-2 مراد تمثیل حال آنان است به بهائم، چنانچه قلوب آنها خالی از فهم و ادراك و گوش آنها بسته از شنوائی حق و چشم آنها
مسدود از بینائی حق است، همچنین این جماعت هم مانند آنانند به سبب سلب خواص انسانیت.
-3 آنکه چون فایده قلب، ادراك حق و ثمره سامعه، شنیدن آیات و نتیجه باصره، دیدن معجزات است بر آنها مترتب نمیشود، پس
گوئیا این هر سه عضو از ایشان مسلوب است این فرمایش تعلیل اخبار به ایمان نیاوردن آنهاست.
تبصره: آیه شریفه تحذیر است از متابعت هواي نفس، و احادیث بسیار در مذمت آن وارد شده:
-1 از جمله در کافی از حضرت صادق علیه السّلام: قال احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم فلیس شیء اعدي للرجال من اتباع
اهوائهم و حصائد السنتهم.
فرمود: حذر کنید هواهاي خود را چنانچه حذر میکنید دشمنان خود را، پس نیست چیزي دشمنتر براي مردان از پیروي آرزوهاي
.«1» خود و درو شدههاي زبانهاي ایشان
-2 کافی باسناده کان ابو عبد اللّه یقول لا تدع النفس و هواها فان هواها فی رداها و ترك النفس و ما تهوي اداها و کف النفس عما
تهوي دواها. به سندهاي خود روایت نموده که حضرت صادق میفرمود: وانگذار نفس و هواي آن را، بدرستی که متابعت هواي
نفس در پستی است و واگذاشتن نفس و آرزوهاي آن اذیت نفس باشد، و نگهداشتن نفس از آرزوهاي آن دواي آن خواهد بود
.«2»
__________________________________________________
1) اصول کافی، ج 2، باب اتّباع الهوي، ص 335 ، روایت 1، چاپ 1401 بیروت. )
2) اصول کافی، ج 2، باب اتّباع الهوي، ص 336 ، روایت 6، چاپ 1401 بیروت. [...] )
ص: 55
-3 اکمال الدین- از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: بدرستی که ترسناکترین چیزي که بر امت خود میترسم هوي و
.«1» درازي آرزو است، اما پیروي هوي شما را باز دارد از حق، و اما درازي آرزو پس فراموش گرداند آخرت را
تتمه: علامه مجلسی رحمه اللّه فرماید: میزان در هواي نفس آنکه هر چه بجا آورد انسان محض شهوت نفسانیه و لذت جسمانیه و
مقاصد دنیویه براي دنیا، هر آینه مذموم است، اگرچه زجر نفس باشد، مانند کسی که ترك لذایذ لباس و طعام نماید براي اشتهار به
عبادت و جلب قلوب جهال و آنچه بجا آورد انسان به جهت اطاعت امر الهی و تحصیل رضاي او از مشتهیات نفسانی و شهوات،
ممدوح باشد، مثل آنکه بخورد و بیاشامد براي تحصیل قوه عبادت خدا و نکاح نماید براي ولد صالح که مقصود علی الحقیقه طلب
رضاي الهی باشد، لکن اطاعت نفس بیشتر اوقات منجر به ارتکاب شبهات بلکه محرمات گردد، و البته شخص فطن مراقب خواهد
بود. و گاهی اطلاق شود هوي بر اختیار ملت یا طریقه یا رأي که مستند به برهان قطعی، یا دلیل از کتاب و سنت نباشد، مانند
.«2» مذاهب مخالفین و آراء و بدعتهاي آنها که مورد مؤاخذه خواهد بود
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 24 ] ... ص : 55
( وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ ( 24
بعد از آن از حال منکران بعث اخبار فرماید:
وَ قالُوا ما هِیَ: و گفتند اهل عناد و انکار، نیست زندگانی، إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا:
__________________________________________________
صفحه 62 از 314
92 . و سفینۀ البحار ج 2 ص 728 بنقل از کمال الدین و بحار الانوار ج 70 باب 46 - 1) امالی مفید مجلس 11 روایت 1 ص 93 )
بنقل از امالی طوسی و محاسن و کافی و خصال و امالی مفید.
2) سفینۀ البحار ج 2 ذیل ماده هوي ص 728 بنقل از علامه مجلسی. )
ص: 56
مگر زندگانی دنیا که در او هستیم، نَمُوتُ وَ نَحْیا: میمیریم و زنده میشویم، یعنی بعضی از ما میمیرند و بعضی از ما متولد شوند،
یا اول مرتبه نطفه بیروحیم در اصلاب پدران، بعد زندگی یابیم به القاي ارواح، یا میمیریم به نفوس خود و زنده شویم به بقاي
اولاد خود، یا قول باطل تناسخ باشد. وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ: و هلاك نمیکند ما را مگر مرور زمان، یعنی گردش شبانهروز و مرور
زمان مؤثر است در هلاك نه آنکه ملک الموت قابض ارواح ما باشد. وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ: و نیست مر ایشان را به این گفتار
بیاعتبار دانشی، یعنی اینکه موت و حیات را منحصر دانند در دنیا و نسبت اهلاك را به روزگار دهند، سخنی است که بر آن هیچ
دلیلی و حجتی ندارد بلکه محض تقلید است و در آن تعقل نمیکنند تا عالم شوند به آنکه آثار وجودیه موت و حیات دلالت دارد
بر مؤثري که خالق آنها باشد. إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ:
نیستند ایشان مگر آنکه گمان میبرند، یعنی باعث ایشان بر این اعتقاد باطل فقط گمان است.
در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام در بیان وجوه کفر فرماید: و اما کفر جحود پس آن انکار ربوبیت، و قول کسانی که گویند
نه پروردگاري و نه بهشتی و نه جهنمی، و این قول صنفی از زنادقه است که آنها را دهریه گویند.
آنانکه گویند (و ما یهلکنا الّا الدّهر) دینی است که وضع کردند براي خود به استحسان بدون تثبیت و تحقیق چیزي خدا فرماید (إِنْ
«1» .( هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
بیان: اگر چنانچه تعقل کنند و عناد و انکار را کنار گذاشته انصاف را مراعات کنند، هر آینه فطرت جبلی و عقل سلیم انسانی دلالت
نماید آنها را به آنکه فاعل حوادث، حضرت کردگار است نه روزگار، و لذا حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله فرمود: لا تسبّوا
یعنی دشنام ندهید دهر را، زیرا دهر که به معنی حادث کننده حوادث و واقع سازنده وقایع است .«2» الدّهر فانّ الدّهر هو اللّه
__________________________________________________
1401 بیروت. ، 1) اصول کافی، ج 2، باب وجوه الکفر، ص 389 ، روایت 1 )
2) تفسیر نور الثّقلین، ج 5، ص 4، چاپ دار الکتب العلمیّه قم. )
ص: 57
خدا باشد نه دهر، پس فاعل آن را دشنام ندهید.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 25 ] ... ص : 57
( وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 25
و نیز در وصف منکران و ملحدان فرماید:
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ: هرگاه خوانده شود بر ایشان. آیاتُنا بَیِّناتٍ: آیتهاي کتاب ما در حالتی که واضحۀ الدلاله است بر آنچه مخالف
معتقد ایشان است، ما کانَ حُجَّتَهُمْ: نباشد دلیل و برهان آنها در مقابل آن، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنکه گویند: ائْتُوا بِآبائِنا: بیارید پدران ما
را، یعنی از خداي بخواهید ایشان را زنده گرداند، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ: اگر هستید راستگویان در آنکه خدا زنده نماید مردگان را. و
شبههاي نیست در آنکه صدور این کلام از ایشان از روي جهالت بود، زیرا احیاي موعود موقت است به وقت خاص که قیامت و دار
جزا باشد، پس اگر به وقت خواستن ایشان در دنیا تحقق نیابد، منافی آن نخواهد بود و براهین عقلی و نقلی بر ثبوت آن محقق
صفحه 63 از 314
است.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 26 ] ... ص : 57
( قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ ( 26
حق تعالی در الزام ایشان فرماید:
قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ: بگو در جواب ایشان خدا زنده فرماید شما را در ارحام مادران، چه غیر او بر آن قدرت ندارد، ثُمَّ یُمِیتُکُمْ: پس
میمیراند شما را در دنیا نزد انقضاي آجال، ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ: پس جمع نماید شما را در قبور، إِلی یَوْمِ
ص: 58
الْقِیامَۀِ
: تا روز قیامت، لا رَیْبَ فِیهِ: که هیچ شک و شبهه نیست در وقوع آن به جهت قیام حجت و برهان بر آن، وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ: و لکن
بیشتر مردمان، لا یَعْلَمُونَ: نمیدانند این را به سبب عدم تأمل و تفکر در آن، زیرا پس از ثبوت آنکه اماته و احیا در حیطه قدرت
قادر متعال است، لازم آید اقرار به بعث و نشور چه ذاتی که قادر باشد بر احیا و اماته، هر آینه بر اعاده آن نیز قدرت خواهد داشت.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 27 ] ... ص : 58
( وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَۀُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ( 27
وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و مر خداي راست بخاصه مالکیت و سلطنت آسمانها و زمینها و هر که مالک جمیع مکونات باشد
قادر خواهد بود بر اعاده اجساد و ارواح با هم در روز قیامت به جهت پاداش اعمال، پس معاد محقق الوقوع باشد. وَ یَوْمَ تَقُومُ
السَّاعَۀُ: و روزي که قائم شود قیامت، یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ: در آن روز زیانکار شوند تباهکاران که کفار و مشرکانند، و زبان آنها
اینست که به عوض درجات نعیم، درکات جحیم به آنها دهند.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 28 ] ... ص : 58
( وَ تَري کُلَّ أُمَّۀٍ جاثِیَۀً کُلُّ أُمَّۀٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 28
وَ تَري کُلَّ أُمَّۀٍ جاثِیَۀً: و میبینی اي پیغمبر در آن روز هر گروهی را به زانو درآمده به هیئت نشسته خصوم نزد قضات، یعنی مؤمن و
کافر از هیئت آن روز به این هیئت نشسته باشند و انتظار حساب کشند. بنا به قولی در قیامت
ص: 59
ساعتی باشد که آن مقدار ده سال از سالهاي دنیا است، تمام خلقان در آن مدت بزانو افتاده باشند و نفسی نفسی گویند. کُلُّ أُمَّۀٍ
تُدْعی هر گروهی خوانده شوند، إِلی کِتابِهَا: به کتاب و نوشته عمل خودشان، یعنی صحیفه اعمال. پس ایشان را گویند: الْیَوْمَ
تُجْزَوْنَ: امروز جزا داده خواهید شد، ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ:
به آنچه بودید که عمل میکردید از طاعت و معصیت و خیر و شر.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 29 ] ... ص : 59
( هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 29
هذا کِتابُنا: این کتابی است که به فرموده ما کرام الکاتبیین آن را نوشتهاند، یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ: گواهی دهد بر شما به راستی و
صفحه 64 از 314
درستی به آنچه کرده باشید در دنیا بیزیاده و نقصان. مراد صحیفه اعمال است که روشن سازد بر ایشان عملهاي ایشان را بر وجهی
که گویا ناطق است به آن، إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ: طوماري است که ما امر به نوشتن میکردیم حفظه را تا مینوشتند، ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ:
آنچه بودید که بجا میآوردید در دنیا از سایر اعمال و اقوال، از ابن عباس منقول است که مراد لوح محفوظ است که حفظه به امر
حق سبحانه استنساخ مینمایند آنچه مدون است نزد آنها از اعمال بندگان و ایشان در لوح ثبت میکنند تا بر وفق آن هر یک را به
چنانچه فرماید: «1» جزاي خود رسانند
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 30 ] ... ص : 59
( فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ ( 30
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان ( 1403 ق- قم) ج 5 ص 80 )
ص: 60
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا: پس اما آنانکه ایمان آوردهاند به خدا و تمام آنچه پیغمبر از جانب خدا آورده، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آوردند
کارهاي شایسته از طاعات و عبادات و خیرات و مبرات، فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ: پس داخل فرماید ایشان را پروردگارشان در
رحمت بیمنتهاي خود که از جمله آن بهشت با نعیم ابدیه است، ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ: این دخول در رحمت شامله آنست
رستگاري آشکارا و ظفر هویدا. آیه شریفه اشعار است به آنکه شایسته مثبت و محقق ایمان است، بنابراین ایمان قولی فقط بدون
عمل صالح در آخرت منتج نتیجه نخواهد بود.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 31 ] ... ص : 60
( وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ ( 31
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا: و اما آن کسانی که کافر شدند به خدا و رسول، پس گویند مر ایشان را أَ فَلَمْ تَکُنْ: آیا پس نیامد به شما رسولان
ما که: آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ: آیتهاي کتب ما خوانده میشد بر شما به لسان انبیاء، فَاسْتَکْبَرْتُمْ:
پس تکبر کردید و ابا نمودید از ایمان آوردن به آن، وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ: و بودید شما گروهی افراط کننده در گناه.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 32 ] ... ص : 60
( وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَۀُ لا رَیْبَ فِیها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَۀُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ ( 32
وَ إِذا قِیلَ: و هرگاه گفته شد، یعنی پیغمبران به شما گفتند که اي قوم: إِنَّ
ص: 61
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ
: بدرستی که وعده خدا به حشر و حساب و ثواب و عقاب راست و البته واقع خواهد شد، وَ السَّاعَۀُ لا رَیْبَ فِیها: و قیامت هیچ شک
درآمدن آن نیست زیرا امر به تکلیف لازمه دارد ثواب و عقاب را، و آن در دنیا متحقق نیست پس باید دار جزائی باشد تا مطیع
ثواب و عاصی عقاب یابد. قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَۀُ: گفتید شما با برهان واضح بر سبیل انکار نمیدانیم چه چیز است قیامت، إِنْ نَظُنُّ
إِلَّا ظَنا: گمان نمیبریم به قیام قیامت مگر ظنی، یعنی اصلا ما را یقینی نیست و اعتقاد نداریم، وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ: و نیستیم ما یقین
کنندگان به قیامت.
صفحه 65 از 314
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 33 ] ... ص : 61
( وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ( 33
وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا: و ظاهر شود مر ایشان را بدیهاي آنچه کرده باشند در دنیا، یعنی در آخرت به قبح عمل خود معرفت پیدا
کنند و عاقبت وخیم آن را دریابند، وَ حاقَ بِهِمْ: و فرا گیرد ایشان را، ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ: جزاي آنچه را که بودند استهزا میکردند
به آن از عقوبات قیامت.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 34 ] ... ص : 61
( وَ قِیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ ( 34
وَ قِیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ: و گفته شود یعنی ملائکه از جانب خدا به آنها گویند امروز ترك کنیم و واگذاریم شما را در آتش و نظر
لطف از شما باز داریم مانند چیزي که فراموش کنند، کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا: چنانچه فراموش کردید شما و یاد نیاوردید ملاقات
جزاي عمل خود را در امروز و هیچ
ص: 62
متنبه نشدید و از خواب غفلت بیدار نگشتید، وَ مَأْواکُمُ النَّارُ: و جایگاه شما آتش است، وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ: و نیست مر شما را در
آن روز از یاري کنندگان و مدد نمایندگان در دفع عذاب و عقاب از شما.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 35 ] ... ص : 62
( ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ ( 35
ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ: آن عذاب بیشمار به سبب آنست که شما، اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً: فراگرفتید آیات خدا و دلایل قدرت او را استهزاء و
سخریه نماینده و بازیچه، وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا: و فریفته گردانید شما را زندگانی دنیا، یعنی به دنیاي فانی فریب خوردید و از حیات
باقی غافل شدید، فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها: پس امروز بیرون آورده نشوید از آتش جهنم، وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ: و نه ایشان طلب کرده
شوند به چیزي که موجب رضاي پروردگار باشد از کسب طاعت و عبادت تا موجب تخفیف عذاب ایشان شود، زیرا آخرت سراي
جزاست نه عمل، بنابراین چارهاي نخواهد داشت.
تنبیه: آیه شریفه تهدید عظیمی است نسبت به کسانی که استهزاء و سخریه نمایند فرامین الهی و آیات سبحانی را و مغرور شوند به
زندگانی دنیا، لا جرم خود را از سعادت ابدیه محروم و به عذاب سرمدیه گرفتار کردند که خلاصی از آتش براي آنها نخواهد بود.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 36 ] ... ص : 62
( فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ ( 36
چون تهدید بندگان از روز معاد لطفی است از جانب حق تعالی که مقرب
ص: 63
بندگان است به طاعت و مبعد ایشان است از معصیت، پس آن موجب شکر گزاري و مستلزم سپاسداري حضرت باري باشد لذا
میفرماید:
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ: پس براي خداست بخاصه همه ثناها و ستایشها، رَبِّ السَّماواتِ: آن خدائی که پروردگار آسمانها است، وَ رَبِّ الْأَرْضِ: و
صفحه 66 از 314
پروردگار زمینها، رَبِّ الْعالَمِینَ: تربیت کننده عالمیان است از جن و انس، وحش و طیور و سایر حیوانات و نباتات و جمادات و عالم
علوي و سفلی.
[سوره الجاثیۀ ( 45 ): آیه 37 ] ... ص : 63
( وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 37
وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ: و مر او راست بزرگواري و فرمانروائی که آثار کبریا و عظمت از او ظاهر است، فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: در آسمانها و
زمینها، وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ: و او است غالب بر همه مخلوقات، دانا در تدبیر همه بندگان، یا غالب در انتقام کشیدن از کفار، و
حکیم در مصالح امور بندگان.
و در احادیث قدسیه وارد شده که: الکبریاء ردائی و العظمۀ ازاري فمن نازعنی فی واحد منهما القیته فی جهنّم.
حق تعالی فرماید: سلطنت و بزرگواري لازم ذات من، و کبریا و عظمت صفات من است، پس هر که در یکی از این دو با من در
.«1» مقام منازعت درآید او را در آخرین طبقه جهنم اندازم
__________________________________________________
1) به این مضمون: کلمۀ اللّه، السید حسن الشیرازي ص 233 روایت 285 و اصول کافی ج 2 باب الکبر ص 309 و بحار الانوار ج )
. 73 باب 130 (باب الکبر) ص 192
ص: